مسافرت شمال 93
تیک تاک تیک تاک تیک تاک . لحظه قرار نزدیک تر می شد خورشید پنجم خرداد 93 بای بای می کرد . روز تولد بابایی بود . دل تو دلمون نبود . از چند روز پیش با مدیریت و برنامه ریزی دقیق زندایی مقدمات سفر را آماده می کردیم . بار و بندیل رو بستیم . باربند بیچاره التماس می کرد جا برای سوزن انداختن نداشت . طنین بانگ مغرب مشایعتمان می کرد کاروان شادی هلهله کنان به راه افتاد . از خودمان سفر کردیم بدنبال لختی آرامش . مقصدمان شیرگاه شمال بود . در معیت خانواده دایی فیروز عزیز و مهربان . دایی فیروز یک فرشته نیست ولی فرشتگان به گرد پایش هم نمی رسند سرشار از عشق و محبت است عشقی فراتر از...